آزادی عقیده و آزادی بیان با تکیه بر واکاوی تفسیری آیة ﴿لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ﴾

قم: نشر معارف نهاد نمایندگى مقام معظّم رهبرى در دانشگاه‏ها (اعدام مرتد و اصل آزادی). «بررسی شبهة جهاد ابتدایی در تفسیر آیة ﴿لاَ إِکْراهَ فِی الدِّینِ﴾». هرچند همة این اقوال در تفسیر این آیة کریمه، قابل احترام و نیز قابل تأمّل و نظر است، لیکن اصحّ آن، نظر سوم است؛ زیرا بر اساس آموزه‌های اسلامی، دینِ اجبارى نفى شده است، چراکه دین عبارت است از یک سلسله معارف علمى که معارفى عملى به دنبال دارد و جامع همة آن معارف، یک کلمه است و آن عبارت است از «اعتقادات» و اعتقاد و ایمان هم از امور قلبى است که اکراه‏ و اجبار در آن راه ندارد، چون کاربرد اکراه تنها در اعمال ظاهرى است که عبارت است از حرکاتى مادّى و بدنى (مکانیکى)، امّا اعتقاد قلبى براى خود، علل و اسباب دیگرى از سنخ خودِ اعتقاد و ادراک دارد و محال است که مثلاً جهل، علم را نتیجه دهد و یا مقدّمات غیرعلمى، تصدیقى علمى را بزاید (ر.

علاّمه طباطبائی می‌نویسد: «در اینکه فرمود: ﴿لاَ إِکْراهَ فِی الدِّینِ﴾، دو احتمال هست؛ یکى اینکه جمله خبرى باشد و بخواهد از حال تکوین خبر دهد، و بفرماید خداوند در دین اکراه قرار نداده است و نتیجه‏اش حکم شرعى مى‏شود که: اکراه در دین نفى شده است و اکراه بر دین و اعتقاد جایز نیست و اگر جمله‏اى انشایى باشد و بخواهد بفرماید که نباید مردم را بر اعتقاد و ایمان مجبور کنید، در این صورت نیز نهى مذکور متّکى بر یک حقیقت تکوینى است و آن حقیقت همان بود که قبلاً بیان کردیم و گفتیم اکراه تنها در مرحلة افعال بدنى اثر دارد، نه اعتقادات قلبى» (طباطبائی، 1417 ق. مرتد وقتی از اسلام برگردد و در غیر مقام علمى و استدلالی، ابراز و ترویج عقیدة انحرافی نماید، در واقع، علیه دین، مسلمین و عقاید آنان توطئه کرده است و نظم عمومى را بر هم زده است و نوعى توطئه علیه نظام اسلامى کرده است که این رفتار طبیعتاً ممنوع است؛ به عبارت دیگر، ارتداد برخلاف آزادى است و یک نوع تجاوز به حقوق عمومى به شمار مى‌رود؛ زیرا عموم جامعه نظام اسلامى را پذیرفته‌اند و شخص مرتد در حقیقت مى‌خواهد افکار و خواست عمومى را تضعیف کند و حقّ عموم را از بین ببرد.

 

حدود آزادی در نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی

با اینها چه کرد؟ تا وقتی اینها مزاحم دیگران نمی ­شدند و فقط عقیده خودشان را اظهار و تبلیغ می کردند و به صحبت و سخن گفتن می پرداختند، علی(ع) مزاحم شان نشد، ولی از آن ساعتی که از این آزادی خودشان سوء استفاده کردند مزاحم دیگران شدند، اسباب زحمت ایجاد کردند و رسماً به عنوان یاغی از کوفه سپاه بیرون بردند برای اینکه اخلال بکند و امنیت را برهم بزند علی(ع) سراغ اینها آمد». باید این نکته را در نظر داشت که خداوند انسان را آزاد آفریده و در انتخاب هیچ دین و مذهبی مجبور نیست، اما تشریعاً موظف است دین حق را که خواسته فطرت پاک و الهی است بپذیرد، راه رشد و کمال و هدایت از بیراهه گمراهی و ضلالت متمایز گشته و هر انسان خواهان سعادت باید هدایت الهی را مغتنم شمرده و از طغیان و طاغوت دوری ورزد و به خداوند ایمان بیاورد.

علامه طباطبایی در المیزان می گوید: عده ای خیال می کردند آزادی و دموکراسی و حقوق بشر را غربیان برای انسان به ارمغان آورده اند، در حالی که اسلام پیش از دیگران در هزار و چهارصدسال پیش، با معارف قوی خود این امور را به بشریت عرضه نموده است، ولی غرب با تبلیغات نادرست خود به جوامع و ملت ها تلقین کرد که حقوق بشر را آنان آورده اند. این آزادی دامنه وسیع دارد و بسیاری از قید و بندهایی را که در دنیای غرب وجود دارد، ازدست و پای بشر باز می کند، یعنی هر ملت را از سلطه و سیادت سایر ملل آزاد ساخته و هر گروه و طبقه اجتماعی را از بند رقیت سایر طبقات رهایی می بخشد و تمام افراد جامعه های قوی و ضعیف و نژادهای گوناگون را به صورت برابر از آزادی بهره مند می سازد.

شهید مطهری در این رابطه تأکید دارد که: در نظام اسلامی باید همه آ زاد باشند که حاصل اندیشه‌ ها و تفکرات خود را عرضه نمایند، طرفداران اسلام گمان نکنند که راه دفاع از عقاید اسلامی جلوگیری از ابراز عقیده دیگران است، بلکه باید از اسلام با نیروی علم و آزادی دادن به افکار مخالف و برخورد صریح و روش علمی دفاع کرد.  با توجه به جامعیت اسلام و تکیه بر اصل توحید و گسترش عدالت و آزادی در جامعه، در نظام اسلامی هر نوع آزادی برای افراد محترم شمرده شده و در حد معقول مورد توجه قرار گرفته است، منتهی به لحاظ طبیعت زندگی اجتماعی، آزادی مطلق در هیچ نظام اجتماعی امکان‌ پذیر نیست، از این رو آزادیها باید درحدود قانون باشد.

 

منبع