مکانیسم دفاعی بازگشت : برگشتن به دوره‌های رشدی پایین‌تر برای تحمل اضطراب

زیگموند فروید بنیان‌گذار رویکرد روانکاوی، در ابتدا واپس‌روی را به عنوان مکانیسمی دفاعی برای مقابله با اضطراب دانست که در طی آن، فرد به الگوهای رفتاری کودکی‌اش برمی‌گردد تا از طریق این رفتارها بتواند بر اضطراب فعلی، غلبه کند؛ چرا که بازگشت به آن رفتارها باعث احساس امنیت و درنتیجه اضطراب کمتری در فرد می‌شود. مثلاً فردی که در مراحل اولیه رشد، تثبیت شده باشد، هر زمان که با اخبار ناخوشایندی روبرو شود، گریه یا اخم می‌کند؛ یعنی به رفتارهایی برمی‌گردد که در کودکی در روبرویی با شرایط ناخوشایند، آن‌ها را به کار می‌برده است. این رفتارها می‌توانند به وضوح منشأ روانشناختی داشته باشند (مثل افسردگی اساسی و اختلالات تجزیه‌ای) یا مربوط به اختلالاتی باشند که منشآ آن‌ها بیشتر زیستی در نظر گرفته می‌شوند (مانند دلیریوم و دمانس).

بعضی از نشانه‌هایی که در اختلالات روانی دیده می‌شوند می‌توانند نشان‌دهنده واپس‌روی باشند؛ یعنی نشانه‌ی رفتارهایی هستند که فرد در سنین پایین‌تر آن را نشان می‌داده و متناسب با سن فعلی او نیست. آنا فروید در ابتدا مکانیسم دفاعی بازگشت را یکی از مکانیسم‌های دفاعی دانست و به طور مشابه بیان کرد که افراد رفتارهایشان را با توجه به مرحله روانی جنسی ای نشان می‌دهند که در آن تثبیت شده‌اند. کاتاتونیا یکی از اختلالات روان‌پریشی است که در آن نشانه‌هایی مانند منفی‌گرایی (لجبازی و مقاومت در برابر حرکت) و تقلید از رفتار و گفتار دیگران می‌تواند نشانه‌هایی از واپس‌روی باشد.

از جمله این علائم می‌توان به افکار و رفتارهای درهم گسیخته آن‌ها، مثلاً خنده‌های افراطی، فقدان انگیزه، ناسازگاری، رفتارهای انحرافی جنسی مثل خودارضایی جلوی دیگران و … اشاره کرد. درنتیجه، شرایط محیطی بدون ساختار می‌تواند به راحتی آن‌ها را به هم بریزد و باعث آشکار شدن رفتارهای بچگانه از جمله ابراز رفتارهای تکانشی و خشم، خودزنی و حساسیت به طرد در آن‌ها شود. در این راستا می‌توان به علائمی مانند سردرگمی، پرخاشگری، پریشانی، مشکل در جهت‌یابی و ناتوانی در رعایت مسائل بهداشتی و نظافت شخصی مثل عدم کنترل ادرار و مدفوع اشاره کرد. زیگموند فروید در نظریه شخصیت خودش سه مفهوم رشد بازداری‌شده، تثبیت یا باقی ماندن در یک مرحله رشدی، و مکانیسم دفاعی بازگشت را سه عنصر اصلی در ایجاد روان‌رنجوری دانست.

 

دفاع‌های روانی دسته‌بندی شده طبق دیدگاه جورج وایلانت

در رویکرد روانکاوی، مکانیزم دفاعی یک فرایند روانشناختی است که به صورت ناخودآگاه اتفاق می‌افتد و کارکرد آن این است که اضطراب ناشی از محرک‌های تهدید کننده‌ای که قابل پذیرش نیستند را کاهش دهد. این دسته از دفاع‌ها، پریشانی و استرسی که ناشی از افراد یا واقعیت تهدید کننده است را کاهش می‌دهند اما از نظر اجتماعی، نامطلوب به نظر می‌رسند و مانع مقابله مؤثر فرد با مشکلات می‌شوند. این دسته از دفاع‌ها، مزایای کوتاه مدتی برای مقابله فرد با اضطراب دارند اما می‌توانند باعث ایجاد مشکلات طولانی مدتی در روابط، کار و لذت بردن فرد از زندگی شوند. این دسته از دفاع‌های روانی بین بزرگسالان سالم به طور رایج دیده می‌شوند و به همین دلیل تحت عنوان دفاع‌های بالغ (mature defenses)، نام‌گذاری شده‌اند.

استفاده از این دسته از دفاع‌های روانی احساس لذت و احساس کنترل را در فرد افزایش می‌دهد و به یکپارچه کردن افکار و هیجانات متعارض کمک می‌کند. این دفاع‌های روانی بسته به شرایط و میزان مورد استفاده قرار گرفتنشان می‌توانند پیامدهای سالم یا ناسالمی را در پی داشته باشند. این نوع از مکانیسم‌های دفاعی که تحت عنوان دفاع‌های روانی نابالغ (immature defenses)، شناخته می‌شوند، اغلب در بزرگسالان وجود دارند. اما مشکل زمانی ایجاد می‌شود که دفاع‌های سطوح اول، بر شخصیت فرد غالب شوند و دفعات و شدت استفاده از آن‌ها زیاد باشد. این دفاع‌ها فرایندهای هشیارانه‌ای هستند که در طول سال‌ها در جوامع و روابط به صورت سازگارانه درآمده‌اند.

در این صورت است که مانع مقابله صحیح او با هیجان زیربنایی می‌شوند و آسیب‌هایی را برای فرد ایجاد می‌کنند. نظریه‌پردازان مختلف شخصیت از جمله زیگموند فروید و آنا فروید به مکانیسم‌های دفاعی اشاره کرده اند. اما دسته‌بندی دیگری که در این متن مورد نظر است طبقه‌بندی این مکانیسم‌ها طبق دیدگاه وایلانت است. این دسته از مکانیسم‌های دفاعی، نوروتیک خوانده می‌شوند اما معمولاً در بزرگسالان، رایج هستند. افرادی که از این دسته از دفاع‌ها استفاده می‌کنند، از نظر دیگران، نامعقول به نظر می‌رسند. اولین دسته‌بندی مکانیسم‌های دفاعی، دفاع‌های آسیب‌زا (pathological defenses) را شامل می‌شود.

 

مکانیسم های دفاعی /مکانیسم دفاعی چیست ؟

مستور ساختن جنبه های منفی (کاستی های نامطلوب)  خودانگاره و شخصیت با تاکید و تقویت اغراق آمیز جنبه های مثبت -متوازن سازی تقابلی ضعف ها وعیوب-فرد حس خود کم بینی، حقارت و شکست هایش را با مطرح ساختن خود در زمینه های دیگر پنهان میسازد- تقویت یک ویژگی مثبت در جبران یک ویژگی منفی. افراد با سابقه سوءاستفاده های جنسی و جسمی در دوران کودکی خود ممکن است از نوعی مکانیسم دفاعی به نام جدایی (Dissociation) استفاده کنند و یا وقتی فرد چیزی و یا کسی را از دست می دهد می خواهد با استفاده از این مکانیسم بین خود و افکار و خاطراتش جدایی ایجاد کند. واپس زنی گرایش ناخودآگاهانه آدمی است به اینکه تمایلات یا حوادثی را که مظهر وسوسه های هوس انگیز و خواسته های نامقبول و ناپذیرفتنی هستند و از این رو تنیدگی ایجاد می کنند، درنظر نیاورد و یا به دست فراموشی سپارد یعنی از صحنه وجدان خارج کند.

روند الگوبرداری (تقلید) افکار، اخلاقیات، رفتار و سلایق فرد دیگر- تقلید ویژگیهای مطلوب فرد دیگر-الگو قرار دادن دیگران-تطابق خود با دیگران بطور ناخودآگاه- افزایش احساس ارزشمندی با همانند سازی با شخصیتهای برجسته و نامدار. استفاده مفرط از تفکر و منطق انتزاعی-پرهیز از احساسات آزار دهنده با تمرکز بر جنبه های عقلانی-انفصال هیجان از اندیشه-نادیده گرفتن جنبه احساسی قضایا و پرداختن به تجزیه و تحلیل شناختی آنها. استفاده از استدلالهای منطقی و پذیرفتنی برای توجیه رفتار و احساسات غیر موجه و توجیه ناپذیر- بازآرایی شناختی از ادراکات فردی-علل غیر واقعی جانشین علت و انگیزه اصلی و واقعی میگردد.

مثال: کارمند عصبانی از دست رئیس خود، از آنجایی که قادر نیست بر سر رئیس خود فریاد بکشید، هنگامی که به خانه باز میگردد عصبانیت خود را سر همسر خود خالی کرده و سر وی فریاد میکشد. مثلا فرد به جای اینکه احساس خودش را بیان کند و بگویند «من از تو عصبانی هستم» برای آرام کردن خودش چیزی را پرتاب می کند یا کودک برای جلب توجه والدین، به خودش آسیب برساند. مثال درون فکنی شدید: فرد پس از فوت همسرش نشانه بیماری متوفی را بروز میدهد مثلا اگر همسرش بر اثر سکته قلبی فوت کرده باشد وی در جریان سوگواری به درد سینه مبتلا میشود. این افراد غالبا ممکن است شخصیت ثابتی نداشته باشند و گاهی اوقات از دنیای واقعی خود «جدا» شده و در دنیای دیگری با افکار احساسات یا خاطراتی غیرقابل تحمل زندگی کنند.

 

سیستم های دفاعی خود در برابر ترس

بدین معنی که شخص در این حالت کلیه خصوصیات ناپسند خود را ( که خود وی وجود آنها را در خود به عنوان نکاتی منفی تلقی می کند ) به دیگران نسبت می دهد و می گوید : ” این من نیستم که این طور هستم و چنین عمل می کنم ، بلکه دیگران دارای چنین خصوصیاتی هستند ” و یا اینکه در ترسیم خصوصیات دیگران نکاتی را در شخصیبت آنان برجسته می کند که ابتدا به ساکن خصوصیات فردی و منفی خود او هستند. نوع دیگری از ” مکانیسم های دفاعی روانی ” که فرد مضطرب اتخاذ می کند تا از احساس هراس خود بگریزد و از آگاهی از ترسهای خود جلوگیری کند عبارت است از ” برگشت ” و یا ” واپس روی ” که در این حالت شخص مضطرب تمایل شدیدی به بازگشت به مراحل قبلی تکامل خود را در رفتارها و افکارش نشان می دهد.

در این نوع خاص از ” مکانیسم دفاعی روانی ” که به نام ” واکنش وارونه ” شناخته شده است ، فرد پرخاشگری خود را ناآگاهانه مورد سرکوب قرار داده و در این حال در ساختمان روانی وی ” خود ” توسط ” فراخود ” برانگیخته می شود که حالت خلاف پرخاشگری را رو به بیرون نشان می دهد. یک مثال بارز و نوع عمیق تر این نمونه رفتار را در افراد اسکینروفرن پارانواید مشاهده می کنیم که می گویند : ” عاشق آن کسانی هستم که به من زندگی داده اند ” ( این را همه می دانیم که در این حالت از بیماری روانی نه خود بیمار و نه دیگر افراد هم رابطه با وی برای بیمار موضوع عشق نیستند ). مثالی که فروید در این باره می آورد این است که فرد در این حالت خود را غرق در فعالیتهای روشنفکرانه می سازد و با انحراف و تبدیل انرژیهای ویرانگر به انرژی برای فعالیتهای فکری ، خود را وقف کارهای خلاقانه می سازد ، که به هر حال نشان دهندۀ روانپریشی ( نوروز ) در فرد است.

ناخودآگاه به قسمت بزرگی از ساختمان روانی اطلاق میگردد که محتویات آن بر فرد آشکار نیست و این محتویات تنها توسط تلاش آگاهانه ای که فرد برای آگاهی یافتن بر پاره ای از محتویات آن در یک زمان معین صورت می دهد ، می توانند به قسمت آگاه راه بیابند. یعنی هر حادثه ای ، هر احساس و هر خاطره ای که موجب ترس می شود و حتی خود احساس ترس برای شخص آگاه نیستند و فرد در این حالت تنها بر احساس ناخشنودی خود ، عدم سرزندگی ، بسته و محدود بودن توانایی های خود و در یک کلام بر احساس فلج بودن خود واقف است. آنافروید (دختر زیگموند فروید) یافته های فروید را پیرامون روانشناسی خود و نظام پویای “سیستم های دفاعی” ارتقاء داده و سیستم های دفاعی ” خود ” را در سه گروه عمده طبقه بندی کرد، که این طبقه بندی هنوز به قدرت خود باقی است.

 

پاورپوینت مکانیسم دفاعی روان پریشی

در ادامه ابتدا بخشی از متن این پاورپوینت را برای شما آورده ایم ، سپس فهرست مطالب و در انتها تصویری از پیش نمایش اسلایدهای این پاورپوینت را برای شما قرار داده ایم تا بتوانید جزئیات آن را مشاهده کنید و در صورت تمایل در ادامه مطلب آن را دانلود نمایید. انسان در طول زندگی خود که همراه با رشد جسمی و روانی بایست اعمال و رفتاری در مرحله از رشد انجام می‌دهد که در مراحل بالاتر از آن یا دیده نمی‌شود و یا به صورت پخته‌تر و کامل‌تر به اجرا در می‌آید. در این مکانیسم فردی که نمی‌تواند محرومیت‌ها ، فشارهای ناشی از تعارض نهاد و فراخود را تحمل کند به یک مرحله پایین‌تر از سطح رشد خود بر می‌گردد و اعمال و رفتار مرحله پایین‌تر را نشان می‌دهد.

این مکانیسم نوعی عقب نشینی برای دفاع از خود (Ego) است برای نمونه کودک ده ساله‌ای که بخوبی کنترل ادرار را دارد، پس از تولد بچه‌ای دیگر در خانواده ناگهان دچار شب ادراری‌های متوالی می‌شود. بازگشت یا واپس روی (Regression) خیال پردازی (Fantasy) درون فکنی ( Introjection) همانند سازی یا همسان سازی ( Identification) انکار (Denial) دگرگون سازی پایان  . در واقع وظیفه مهم خیال پردازی  ارضای آرزوهای ناکام شده فرداست با استفاده از این مکانیسم فرد خود را بالاتر از آنچه که هست می‌بیند. پاورپوینت مکانیسم دفاعی روان پریشی شامل 32 اسلاید زیبا که با جدیدترین نسخه پاورپوینت طراحی شده و قابل ویرایش می باشد.

با این وجود کاربرد وسیع و زیاد این مکانیسم برای ارضا تمام تمایلات زیان بخش بوده؛ فرد را دچار اختلالات متعددی می‌کند. در بیماران اسکیزوفرنی دیده می‌شود که بعضی مواقع رفتارشان همچون نوزادی چند ماهه است و نیازمند مراقبت شدید می‌باشد. برای نمونه در تخیل اسکیزوئید فرد از روابط اجتماعی اجتناب می‌کند و در عالم خیال برای خود دوستان و روابطی می‌سازد. غرق شدن این افراد در دنیای تخیلات باعث عدم توانایی در تشخیص دنیای واقعی از دنیای خیالی می‌شود. با استفاده از این مکانیسم شخص با آرزوها یا هدف‌هایی که نمی‌تواند برسد در عالم خیال می‌رسد. یا رفتارهای دیگری از قبیل مکیدن انگشت یا خوردن شیشه شیر (یا پستانک) بچه کوچک را نشان می‌دهد.

 

سبب شناسی اختلال هذیانی

این برداشت قدرتمند بالینی در پزشکان وجود دارد که بسیاری از بیماران دچار اختلال هذیانی، از اجتماع منزوی اند و به آن میزان موفقیت که برایشان قابل انتظار است، دست نمی نظریه های سایکودینامیک خاصی که در مورد علت و نحوه پیدایش علایم هذیانی وجود دارد، مبتنی بر مفروضاتی است حاکی از پرحساسیتی این افراد و سازوکارهای خاصی در ایگوی آنها: واکنش وارونه (reaction formation)، فرافکنی (projection) و انکار (denail). سایر عوامل روانپویشی : مشاهدات بالینی بر این نکته دلالت دارد که اگر نه همه، لااقل بسیاری از بیماران پارانوئید در روابط خود احساس بی اعتمادی می کنند و فرض بر این است که این بی اعتمادی، به محیط خانوادگی ای ارتباط دارد که دائما خصمانه است و اغلب مادری بیش از حد سلطه جو و پدری دور از دسترس یا آزارگر (سادیست) در آن وجود دارند.

بیمار که خشم و خصومت وجودش را پر کرده و در عین حال نمی تواند مسئولیت چنین خشمی را به عهده بگیرد، به ناچار عصبانیت و تلخکامی خود را به دیگران فرافکنی می کند و با این کار می تواند از خود در مقابل پی بردن به تکانه های نامقبول در خودش محافظت کند. مفهوم اریک اریکسون درباره اعتماد در مقابل بی اعتمادی در مراحل اولیه رشد، الگویی مفید برای تشریح بدگمانی فرد پارانوئیدی است که هرگز ارضای نیازهایش را از طریق آن چه که اریکسون اصطلاحا تامین کننده خارجی (outer-provider) می نامد، تجربه نکرده است. متقاعد کننده ترین داده ها از بررسی های خانوادگی ای بدست آمده است که بیشتر بودن شیوع اختلال هذیانی و صفات شخصیتی مرتبط با آن نظیر شکاکیت، حسد، و پنهانکاری را در بستگان پژوهیدنی های مبتلا به اختلال هذیانی گزارش کرده است.

بیمارانی که به دلیل یک بیماری عصبی هذیان پیدا کرده اند، ولی از نظر عقلی و هوشی اختلالی ندارند، هذیان هایشان اکثر اوقات پیچیده و شبیه به هذیانهای بیماران دچار اختلال هذیانی است. افراد ناشنوا، کسانی که دچار عیوب بینایی هستند، و احتمالا مهاجرانی که آشنایی اندکی با زبان جدید دارند، در مقایسه با افراد طبیعی آسیب پذیری بیشتری در مقابل پیدایش هذیان دارند. به این ترتیب اگر بیماری تجارب حسی غلطی مبنی بر تعقیب شدن داشته باشد (مثلا صدای قدمهایی را بشنود) ممکن است تدریجا این اعتقاد را پیدا کند که واقعا مورد تعقیب قرار گرفته است. فروید با اینکه هرگز اشربر را ملاقات نکرده بود، با خواندن زندگینامه او این نظریه را ارائه داد که در مقابل تمایلات همجنسگرایانه ناخودآگاه، با انکار و فرافکنی دفاع می شود.

 

منبع